انتظار (شنبه 85/11/28:: 10:22 عصر)
سونیا
______________________________________________________________
هیچ پیامی آخرین پیام نیست و هیچ عابری آخرین عابر.کسی مانده است که خواهد آمد.باور کن!کسیکه
امکان آمدن را زنده نگه میدارد.بنشین به انتظار
رقابت (شنبه 85/11/28:: 10:21 عصر)
سونیا
احساس رقابت,احساس حقارت است.بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند.من از آنکه دو انگشت
بر او باشد انگشت برمیدارم.رقیب,یک آزمایشگر حقیر بیشتر نیست.بگذار آنچه از دست رفتنی ست از دست برود
فراموشی (شنبه 85/11/28:: 10:19 عصر)
سونیا
,فراموشی را بستاییم;چرا که ما را پس از مرگ نزدیکترین دوست,زنده نگه می دارد
و فراموشی را با دردناکترین نفرتها بیامیزیم ; زیرا انسان دوستانش را فراموش میکند, و
رنگ مهربان نگاه یک رهگذر را... آن را هم فراموش میکند
دوستی (شنبه 85/11/28:: 10:16 عصر)
سونیا
برای دوست داشتنِ هرنفسِ زندگی ,دوست داشتن هر دم مرگ را بیاموز
و برای ساختن هر چیز نو,خراب کردن هر چیز کهنه را
و برای عاشق عشق بودن عاشق مرگ بودن را.
سکوت (جمعه 85/11/27:: 5:57 عصر)
سونیا
دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند
رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده می گیرد
و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات نا کرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو
و من
از مارگارت بیکل( ترجمه احمد شاملو )
آسمان من (جمعه 85/11/27:: 2:3 عصر)
سونیا
آه..سهم من این است
سهم من این است
سهم من آسمانیست که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ